این روز ها زیادی ساکت شده ام
حرفهایم نمی دانم چرا به جای گلو از چشمهایم بیرون میروند!
تا جایی که حس میکنم.....!!!!
بعضی از اشیا هم حس دارند...
گریه میکنند...
مثل بالش من....
هر شب غرق اشک است...
سلام
کلی عکس عشقولانه تیکه دار چبدونم از این غمگینا گذاشتم برین نگاه کنین
بعد ی روز خسته کننده و کسل والیبال تماشا کردن میچسبه
تاززززززززززززه اگه با برد همراه باشه
بررررررررررردیم اونم با3 امتیاززززز
امروز از دل ناراحت بودم ولی لبخند میزدم
واقعا خدا بعضی اوقات می خواد به آدم ثابت کنه
از تو بدتر هم هست پس شاکر باش
سلام
این چه وضعشه خو همین کارا رو میکنید سربازا فراری میشن از خدمت کردن 
فرمانده ساعت دو به جایی که بیاد برگه مرخصی این بدبختا رو امضا کنه میره خونه
اخه برادر من شما خانواده داری این بچه های بدبخت خانواده ندارن؟؟؟
تو میدونی یکیشون مادر علیل داره تو خونه؟اگه تو واسه پول میای سر کار این پسر می خواد خدمت تموم کنه تا شاید ی کاری پیدا کنه خرج مادرشو بده
(خودتون قانون گذاشتین وگر نه نمیرفت)
تو میدونی چهارشنبه ها به امید امضای تو لحظه شماری میکنه واسه دیدن خانوادش
راهش دوره ولی براش نیم ساعت دیدن خانوادش بسه
چی بگم بتون؟؟؟؟؟
میدونی خودت میدونی چقدر سخته ی جا باشی دور از خانواده که چی مرد بشه؟؟؟
مردی اینه خانوادت رو نبینی؟؟؟؟؟
خو پس اگه اینجور بود نمیرفت سربازی میرفت این شهر اون شهر شاید مرد میشد
الان کلی پسر جوون خورده تو برجکاشون من این پست را برای همدردی با اونا گذاشتم
اشکال نداره داداشام میگذره این روزا
