پرنده
من و تو دو تا پرنده بودیم تو قفس زندونی بودیم جای پر زدن نداشتیم ولی آسمونی بودیم
ابر بارون میدیم اما دنیا مون قفس بود چشم به دور دستا نداشتیم همین واسه ما بس بود
اما یک روز اونایی که ما رو با هم دوست نداشتن تو رو پر دادن جاتم آیینه گذاشتن
من خوش باور ساده فکر می کردم رو به رومی گاهی اشتباه می کردم من کدومم تو کدومی؟
با تو زندگی می کردم قفس تنگ سیاه رو عشق تو از یادم برد عشق پر زدن تا ماهو
اما یک روز باد وحشی رویاهامو با خودش برد قفس افتاد شکستو ایینه افتاد ترک خورد
تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم
تو تو آسمونا با پرنده های آزاد من تن خسته رو حتی یدفعه هم یادت نیافتاد
حالا این قفس شکسته راه آسمون شده باز اما تو قفس نشستم دیگه یادم رفته پرواز
آهنگ سیاوش قمیشی هر وقت گوشش میدم گریم میگیره
نامردا می خواین آزاد کنید همشون رو آزاد کنید نه یکیشون رو
برچسب ها: گریه , پرنده , سیاوش , قمیشی , قفس , آیینه , رویا , باد وحشی , دروغ , ماه , شکست ,
[ بازدید : 273 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]